سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و مناجات با حضرت عباس علیه‌السلام

شاعر : هستی محرابی
نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

کـوه می‌سـازد نگـاهِ دلـنـشـیـنت کـاه را            یوسفِ گمگـشته کرده با تو پـیدا راه را
عـشق در ذاتِ تو مـعـنا می‌کـنـد الله را            ماهِ هفتاد و دو تن! شرمنده کردی ماه را


ای دلاور! خوب عهدی با برادر داشتی
جای دست از تیر دستان روی پیکر داشتی

جـذبۀ ماهیِ و چشمِ آسمان طنّازِ توست            طایرِ قدسیّ و دل جولانگهِ پروازِ توست
از ولادت تا شهادت زینبت دمسازِ توست            واژۀ باب الحوائج در لقب اعجازِ توست

جایگاهت بس رفیع است و مقامت محترم
می‌شود در کـربـلا نامِ تو سـقّـای حـرم

اسوۀ عشق و ادب هستی و تـندیسِ وفا            در مــقــامِ بـــنـدگـی آئـیـنـۀ روی خــدا
آمدی سـاقـی شـوی در خـیـمـۀ آلِ عـبا            تا بریـزد خـونِ پاکـت در زمینِ کـربلا

در لقب سقّا و صدّیق، عبدصالح، مستجار
خشمِ سختِ ابروانت مثلِ تـیغِ ذوالفـقار

هر که کوبیده درِ تو دستِ خالی بر نگشت            در تمامِ عمرِ خود بیچاره و مضطر نگشت
هست بیچاره هر آنکه سائلِ این در نگشت            هر که از عشقت چشیده، عاشقِ دیگر نگشت

نیست روزی که صدایت نشکفد در جانِ ما
ماهِ ما گنجـینۀ عشق است در ایـمانِ ما

دوست و دشمن نهند انگشتِ حیرت بر دهن            هم عـلـمدار حـسین و هم وفـادارِ حسن
کـربلا هـمپای اربـاب و شهـیـدِ بی‌کـفن            او که دارد زخم از اهلِ شقاوت بر بدن

در بـلا جـان داد و امّا بـنـدۀ کـافـر نشد
تا ابـد شـرمـنـدۀ روی علـی اصغر نشد

عشق در اعماقِ جانش شور و بلوی می‌کند            چیست در نامش مگر اینگونه غوغا می‌کند
قفلِ هرچه بسته را با چشمِ خود وا می‌کند            کورِ مادر زاد را با عـشق بیـنا می‌کـند

بس که نامِ یا ابَاالفضل آفتابِ رحمت است
ماه و خورشید و فلک بر گردِ او در حرکت است

ای خوشا آنکه به لطفِ درگهش امید داشت            در نگاهِ آسمانشِ هم مَه و خورشید داشت
او که از دست حسینش لوحی از تایید داشت            جرعه‌جرعه عشق را در ساغرِ توحید داشت

تا که تصویرش دلِ آئینۀ آب آمده است
جان او از آهِ طفلان در تب و تاب آمده است!

نقد و بررسی