مدح و مناجات با حضرت عباس علیهالسلام
کـوه میسـازد نگـاهِ دلـنـشـیـنت کـاه را یوسفِ گمگـشته کرده با تو پـیدا راه را ای دلاور! خوب عهدی با برادر داشتی جـذبۀ ماهیِ و چشمِ آسمان طنّازِ توست طایرِ قدسیّ و دل جولانگهِ پروازِ توست جایگاهت بس رفیع است و مقامت محترم اسوۀ عشق و ادب هستی و تـندیسِ وفا در مــقــامِ بـــنـدگـی آئـیـنـۀ روی خــدا در لقب سقّا و صدّیق، عبدصالح، مستجار هر که کوبیده درِ تو دستِ خالی بر نگشت در تمامِ عمرِ خود بیچاره و مضطر نگشت نیست روزی که صدایت نشکفد در جانِ ما دوست و دشمن نهند انگشتِ حیرت بر دهن هم عـلـمدار حـسین و هم وفـادارِ حسن در بـلا جـان داد و امّا بـنـدۀ کـافـر نشد عشق در اعماقِ جانش شور و بلوی میکند چیست در نامش مگر اینگونه غوغا میکند بس که نامِ یا ابَاالفضل آفتابِ رحمت است ای خوشا آنکه به لطفِ درگهش امید داشت در نگاهِ آسمانشِ هم مَه و خورشید داشت تا که تصویرش دلِ آئینۀ آب آمده است |